این روزها آنچنان در خود گم شده ام که انگار راهی دیار غربت شده ام.
دیگر خودم هم حال و روز خودم را نمی فهمم. دیگر درک زمین برایم
دشوار شده است. دیگر ظهور نکردنت برایم غیرقابل باور شده است.
مولای من! به خدا قسم سالهاست که این دل من روی خنده ندیده
است. شاید لبانم حمل کننده تصنعی خنده باشد، اما دلم.... امان
از دل مجروح... خودت میدانی چه میگویم آقا جان... هیچ دلی آرام
نمی گیرد تا نیایی.